اقدام عجیب دانشگاه آزاد در تأیید فرقه ضاله بهائیت
با خبر شدیم که در حالی که حمایت و تأیید فرقه ضاله بهائیت یکی از اصلیترین موضوعاتی است که جریانات ضدانقلاب و اپوزیسیون به آن میپردازند، اخیراً دانشگاه آزاد در اقدامی تأملبرانگیز و عجیب، دست به اقدامی برای تأیید این مکتب انحرافی زده است. یکی از خبرگزاریهای کشور با انتشار یک عکس از این موضوع نوشته است: هر یک از دانشجویان دانشگاه آزاد که برای اولین بار به صفحه شخصی خود در این دانشگاه وارد شده و اطلاعات خود را ویرایش میکنند، در کنار محل تولد، محل صدور، وضعیت نظام وظیفه، استفاده از خوابگاه و وضعیت تأهل باید دین خود را نیز قید کند. اما نکته اصلی اینجاست که برخی واحدهای دانشگاه آزاد در کنار ادیانی مانند اسلام، یهودی، کلیمی، زرتشتی و مسیحی، نام فرقه ضاله و انحرافی بهائیت را نیز درج کرده و به نوعی آن را جزو ادیان به شمار آورده است. این در حالی است که بهائیت جزو هیچ یک از ادیان و فرقههای مذهبی نبوده و یک فرقه سیاسی انحرافی ایجاد شده توسط استعمارگران است که مأمن اصلی آنان نیز در حال حاضر در سرزمینهای اشغالی است
برای دیدن روزنامه بر روی لینک زیر کلیک کنید :
http://www.iran-newspaper.com/1390/1/18/Iran/4760/Page/3/Iran_4760_3.pdf
روزنامه ایران 5شنبه 18/1/90
فرقههای نوظهور، و شکست اقتدار ملی و دینی کشورهای اسلامی
بر اساس نظریه ماکس وبر، رشد سرمایهداری در اروپا مرهون پیدایش پروتستانیتیسم و نوگرایی در دین بود. از دیگر آثار این نوگرایی مذهبی، رشد ناسیونالیزم (اصالت خاک و خون) و تفکیک اروپا به کشورهایی مستقل از کلیسای کاتولیک مستقر در رم بود.
به عبارت دیگر، با شکسته شدن کیان یا اقتدار مذهب کاتولیک در اروپا، مجال برای رشد ملتگرایی و جدا شدن قومیتهای مختلف به عنوان کشورهای مستقل فراهم گردید. به نظر میرسد قاعده شکسته شدن کیان یا اقتدار مذهبی و ایجاد زمینه برای پراکنده شدن اجزای یک کشور، توسط سیاست مداران روسیه و انگلیس در اوایل قرن نوزدهم در منطقه خاورمیانه و آسیا مورد استفاده قرار گرفته باشد. آنان با ایجاد و یا استفاده از نوگرایی دینی در کشورهای عثمانی، هند و ایران، در پی شکستن اقتدار ملی آنان و تقسیم این کشورها به قطعات کوچکتر بودهاند. ایجاد یا استفاده از وهابیت در عثمانی توانست قسمت جنوبی این کشور را از آنان بگیرد و کشور جدایی ایجاد کند.
در هندوستان نیز مرام قادیانی تقسیماتی را به وجود آورد. به نظر میرسد در ایران کمک به رشد بابیگری و بهائیگری، به علت مقاومت دولت، مردم و روحانیت اصیل، (به عنوان سنگربانان مذهب) نتوانست اقتدار ملی را که همان تکیه بر مذهب شیعه بود در هم بشکند و تفرقه ملی ایجاد کند. پس از ناامیدی از شکستن اقتدار ملی، استثمارگران درصدد استفاده از این مسلک در جهت استقرار نظام اجتماعی وابسته به غرب در ایران برآمدند و از این جنبش در راستای منافع خویش و مقابله با اقتدار اسلامی در منطقه بهره بردند.
عباس افندی (عبدالبهاء) جانشین بهاء در رساله سیاسیه مینویسد: هر ملتی باید عقاید سلطانش را ملاحظه نماید و در آن خاضع باشد و به امرش عامل و به حکمش متمسک. سلاطین، مظاهر قدرت و رفعت و عظمت الهی بوده و هستند. این مظلوم با احدی مداهنه ننمود، کل در این فقره شاهد و گواهند ولکن ملاحظه شئون سلاطین، من عندالله بوده و از کلمات انبیاء و اولیاء واضح و معلوم. [1] .
عباس افندی، به دلیل همین اعتقاد، خدمات شایانی را در جنگ جهانی اول به انگلستان کرد و پس از پایان جنگ به پاس این خدمات، از دربار لندن لقب «سر» و نشان «نایت هود» که بزرگترین نشان خدمتگذاری به انگلیس است گرفت. همانطور که پدرش (بهاء) در پیوند با استعماری تزاری قرار داشت و در جریان ترور ناصرالدینشاه، حمایت رسمی و جدی سفیر روس پرنس دالگورکی از او آشکار شد. عبدالبهاء در جای دیگر از رساله سیاسیه مینویسد: ای احبای الهی، به جان و دل بکوشید و به نیت خالصه و ارادهصادقه در خیرخواهی حکومت و اطاعت دولت ید بیضا بنمایید. این امر اهم، از فرایض دین مبین و نصوص قاطعه کتاب علّیین است. [2] .
از آن زمان تا به امروز پیروان مسلک بهاء از فرمان رهبران خود نهتنها سرپیچی نکردند بلکه جرئت و جسارت چون و چرا کردن در آن را هم نشان ندادند. در اغلب نوشتههایی که تا به امروز از مرکز بهائیت در اسرائیل صادر میشود فرمان اطاعت از حکومت در رأس دستورات قرار دارد. فاضل مازندرانی (یکی از مبلغان مشهور این فرقه) مینویسد: ازجمله آداب کریمه و حلیههای پرارزش زیبای اخلاقی هیکل انسانی که وظیفه و فرض بر افراد و جماعات خصوصا بر مذهب و ملت میباشد، مراعات احترام عمومی بویژه نسبت به مملکت و حکومت و مراسم و قوانین و شئون کشوری است. [3]
در نشریه رسمی بهائیان نیز میخوانیم: این حزب در مملکت هر دولتی ساکن شوند باید به امانت و صدق و صفا با آن دولت رفتار نمایند... پس اطاعت حکومت و خدمتگذاری مملکت و سعی در اجرای اوامر رسمی و قانونی دولت از قبیل مراعات انتظامات و...، از وظایف مقدسه اهل بهاء و از جمله حقوق مشروعه مدنیه آنان است. [4]
همان نشریه از قول عبدالبهاء مینویسد: بدون اذن و اجازهحکومت، جزئی و کلی نباید حرکتی کرد و هر کس بدون اذن حکومت، ادنی حرکتی نماید مخالفت به امر مبارک کرده است. [5] .
این فرقه، از سوی دیگر، مقابله علمای شیعه با حکام جور را نیز به عنوان مداخله در سیاست تخطئه میکند.
[1] رساله سیاسیه، انتشارات امری، طهران، 1934، ص 13.
[2] همان، ص 17.
[3] سالنامه جوانان بهائی ایران. جلد سوم (108-109 بدیع) ص 193.
[4] اخبار امری، سال سی و نهم، مهر و آبان 1339، شماره7 و 8، ص 501.
[5] همان، سال 44، مرداد 1344.
آیین بهایی (به عبارت ساده) آیین استعمارگری
همهی ما میدانیم «بردگی فردی» به صورت سابق از جهان برچیده شده، ولی «بردگی ملتها» و استعمار، که صورت تکامل یافتهی بردگی فردی است؛ جایگزین آن شده است. جای تعجب نیست؛ زیرا عصر ما عصر تکامل پدیدههای مختلف اجتماعی است چه مانعی دارد بردگی کهنهی قدیم هم در سایهی تکامل ابزار تولید و تحول صنعتی اخیر، تکامل یابد و به این صورت وحشتناک درآید!
یکی از راههای استعمار و استکبار جهانی برای نفوذ و سلطه، اختلاف افکنی و ایجاد تشویش در فرهنگ حاکم بین مسلمانان است. بر همین اساس قرآن به طور مکرر مسلمانان را به اتحاد دعوت میکند و میفرماید: «و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا.» [1] . همگی به ریسمان خدا (قرآن و اسلام و هر گونه وسیلهی وحدت) چنگ زنید و متفرق نشوید. یکی از راههایی که موجب میشود در برابر استکبار و استعمار جهانی فریب نخوریم و قرص و محکم بر سر اعتقاداتمان بایستیم، این است که: شخصیت و هویت خود را بشناسیم و درک کنیم که ما از نظر دینی - فرهنگی، غنی هستیم و هیچ نیازی به دیگران نداریم. دین ما دین کامل است و برای تمام مراحل زندگی فردی و اجتماعی انسان دستور دارد. اگر به این باور برسیم، قطعا استعمار در ما نفوذ نخواهد کرد؛ چون استعمار، از طریق تخریب و تضعیف فکر و اندیشه و روحیه بر ما مسلط میشود. استعمارگران در محاسبات خود چنین نتیجه گرفتهاند که: یگانه عامل عزت و سربلندی و خلل ناپذیری مسلمانان، وحدت و انسجام آنان است و به این نتیجه هم رسیدند که: مهمترین عامل این اتحاد، دین اسلام است که همچون رشتهی تسبیح، افراد مسلمان را به همدیگر متصل کرده است. لذا تصمیم گرفتند اسلام را، که عامل وحدت است، به صورت پارههای مختلف درآورند و با دین سازی، مذهب را علیه مذهب قرار دهند، و مسلمانان را به جان همدیگر اندازند و با گلآلود کردن آب، ماهی بگیرند که با کمال تأسف در موارد بسیاری به مقصود رسیدند. هوشیار باشیم و از تاریخ عبرت بگیریم و بر باور و اعتقادات اصیل و ریشهای خودمان که همان دین مقدس اسلام است، پایدار باشیم و از تفرقه و تشتت آرا دوری کنیم و همانند کوه در برابر تهاجمات فرهنگی و استعماری مقاوم بمانیم که: «... ان تنصر الله ینصرکم و یثبت اقدامکم.» [2] . ... اگر خدا را یاری کنید یاریتان میکند و گامهایتان را استوار میدارد. قرآن در مورد استعمار و سلطهی فرعون به همین مطلب تصریح کرده تا به ما توجه دهد که اگر به صورت گروهها درآییم فرعونها بر ما مسلط خواهند شد، میفرماید: «ان فرعون علا فی الارض و جعل اهلها شیعا...» [3] . فرعون در زمین برتری جویی کرد و اهل آن را به گروههای مختلفی تقسیم نمود... تجربه نشان داده که زیان تحزب و گروه گرایی، بیش از نفع آن است. استعمارگران با تبلیغ تحزبگرایی میخواهند بین صفوف مسلمین شکاف و پراکندگی ایجاد کنند. ما باید هوشیار باشیم تا فریب آنها را نخوریم. قرآن هشدار میدهد که تنها یک حزب موفق و پیروز است. از این رو آنان را که رابطه دوستی با دشمنان خدا و رسول خدا صلی الله علیه و اله برقرار نمیکنند و با انسجام در برابر آن مقاومت مینمایند، ستوده است و میفرماید: «... رضی الله عنهم و رضوا عنه اولئک حزب الله الا ان حزب الله هم المفلحون.»؛ [4] . ... خدا از آنها خشنود است و آنان نیز خشنودند، آنها «حزب الله» اند بدانید «حزب الله» پیروزاند و رستگارانند. طاغوتیان و استعمارگران از گذشته تا حال برای ضربه زدن به اتحاد و انسجام مسلمانان از این راه وارد شدند و تحت عناوین گوناگون از جمله: مهدویت و بابیت، به دینسازی و فرقهسازی پرداختهاند. قادیانیگری، شیخیگری، صوفیگری، بهائیگری و... از ارمغانهای این استعمار کهنه و نو است همچنان ادامه دارد. استعمارگران متوجه شدهاند که اسلام دینی ضد استعماری و سد محکمی در برابر مطامع آنهاست. لذا برای ایجاد رخنه در این سد نیرومند، فکر خود را بیشتر در حوزه کشورهای اسلامی متمرکز ساختهاند و چندین مذهب دست نشانده و بشر ساخته در این منطقهی حساس جهان به وجود آوردهاند، که یکی از آنها بابیگری و بهائیگری است که حقا گذاشتن نام مذهب بر آنها، توهینی به مذهب است. (ان شاء الله در فصل های بعدی بطور مفصل از نقش استعمار در پیدایش بابیگری و بهائیگری، سخن خواهیم گفت.) با این حال، آگاهی و روشن نگری بیشتری لازم است. باید مدارک و تحقیقاتی تازه در این زمینه در اختیار عموم، به ویژه نسل جوان قرار داد تا هم از پیشینهی تاریخی و نتیجه این نقشهی شوم با خبر شوند و هم دیگران را آگاه سازند. [1] آلعمران، 103. [2] محمد، 7. [3] قصص، 4. [4] مجادله، 22.
واذا جاءک الذین یومنون بآیاتنا فقل سلام علیکم
سوره مبارکه انعام آْیه 54
باسلام ورود شما کاربر گرامی را به سایت آیین بهایی خیرمقدم عرض نموده و امیدوارم که استفاده کافی از مطالب سایت را برده باشید
باتشکر مدیریت سایت